آیه 104 سوره نساء
<<103 | آیه 104 سوره نساء | 105>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و نباید در کار دشمن سستی و کاهلی کنید؛ که اگر شما به رنج و زحمت میافتید آنها نیز (از دست شما) رنج میکشند با این فرق که شما به لطف خدا امیدوارید و آنها امیدی ندارند. و خدا دانا و حکیم است (و امیدواران را محروم نمیسازد).
و در تعقیب و جستجوی دشمن سستی نکنید. اگر شما [در رویارویی با دشمن] درد و رنج می بینید، آنان نیز چون شما درد و رنج می بینند، و شما چیزی را [چون پیروزی و پاداش] از خدا امید دارید که آنان امید ندارند؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.
و در تعقيب گروه [دشمنان] سستى نورزيد. اگر شما درد مىكشيد، آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مىكشيد، درد مىكشند، و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند، و خدا همواره داناى سنجيدهكار است.
و در دست يافتن به آن قوم سستى مكنيد. اگر شما آزار مىبينيد، آنان نيز چون شما آزار مىبينند، ولى شما از خدا چيزى را اميد داريد كه آنان اميد ندارند. و خدا دانا و حكيم است.
و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید! (زیرا) اگر شما درد و رنج میبینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند؛ ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند؛ و خداوند، دانا و حکیم است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تهنوا: وهن: ضعف و ناتوانى. «لا تهنوا» سست و ناتوان نشويد.
ابتغاء: بغى: طلب. ابتغاء: طلب شديد.
تألمون: الم: درد. تألمون: به رنج مى افتيد. «يألمون» به زحمت مى افتند.
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و عكرمة گويند: اين آيه درباره اهل احد نازل گرديده، هنگامى كه بر سر مسلمين آنچه نبايد برسد، رسيده بود. پيامبر بالاى كوه رفت و ابوسفيان آمد و گفت: يا محمّد، يوم لنا و يوم لكم يعنى يك روز نوبت ما بوده و يك روز هم نوبت شما است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جواب او را بدهند، مسلمين گفتند: اى ابوسفيان، كشته هاى ما در بهشت هستند و كشته هاى شما در دوزخ مى باشند و با هم برابر نيستند. ابوسفيان گفت: ما بت عزّى داريم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بگوئيد خداوند مولاى ما و مولاى شما است، ابوسفيان گفت: بت ما بنام هبل خيلى بزرگ است. پيامبر فرمود: بگوئيد كه خداوند اعلى و اجل از همه است. ابوسفيان گفت: وعده ما و شما در بدرالصغرى است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «104»
و در تعقيب دشمن سستى نكنيد، اگر شما رنج مىكشيد، همانا آنان نيز همان گونه كه شما رنج مىبريد رنج مىبرند، در حالى كه شما چيزى (امدادهاى غيبى و بهشت) از خداوند اميد داريد كه آنان اميد ندارند، و خداوند دانا و حكيم است.
«1». وسائل، ج 5، ص 488.
«2». كافى، ج 3، ص 394.
جلد 2 - صفحه 150
نکته ها
پس از جنگ احد، ابوسفيان بالاى كوه احد رفت و شعار داد كه پيروزى ما در مقابل شكست سال گذشته در جنگ بدر بود. ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: شهداى ما در بهشتند و كشتههاى شما در دوزخ.
آنان شعار دادند: «انّ لنا العزّى و لا عزّى لكم» ما بت عُزّى داريم ولى شما نداريد، مسلمانان پاسخ دادند: «اللّه مولانا و لا مولى لكم» خداوند مولاى ماست ولى شما مولى نداريد.
آنگاه كفّار به نام بت هُبَل شعار دادند: «اعلُ هُبَل» سر بلند باد بت هُبَل. مسلمانان در پاسخ فرياد زدند: «اللّه اعلى و اجلّ» خداوند بالاتر و جليلتر است. پس از نزول اين آيه، پيامبر فرمان بسيج عمومى (حتّى زخميان) را صادر كرد، تا با اين حركت، فكر بازگشت كفّار از سرشان بيرون رود.
پیام ها
1- مسلمانان بايد روحيّهى قوى داشته باشند و شكستهاى موردى (مثل احد) آنان را سست نكند. «وَ لا تَهِنُوا»
2- به جاى موضع تدافعى، در تعقيب دشمن و در حالت تهاجمى باشيد. «لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ»
3- از عوامل روحيّه گرفتن مؤمنان، مقايسهى دردهاى خود با رنج ديگران و اميد و توجّه به امدادهاى الهى و آگاهى اوست. «فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ»
4- با همهى آسيبها و تلخىهاى جنگ، شما پيروزيد، چون اميد به الطاف الهى داريد. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ»
5- مسلمانان، اميدهاى گونهگون از خدا دارند. اميد به امدادهاى غيبى، پيروزى، مرعوب شدن دشمن، پاداشهاى معنوى و امثال آن. (مورد اميد در آيه ذكر نشده و هر اميدى را شامل مىشود). «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ»
6- اميد، بزرگترين اهرم حركت و سرمايهى روحى رزمنده است. يا شهادت و سعادت، يا پيروزى. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ»
جلد 2 - صفحه 151
7- رنج و مشقّت مؤمنان در جنگها، در مدار علم و حكمت خداوند است و لذا از آن جلوگيرى نمىكند. «عَلِيماً حَكِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104)
شأن نزول: عكرمه روايت نموده كه در غزوه «حمر الاسد»، حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از جنگ احد مىخواست ابو سفيان را تعاقب نمايد، و صحابه از جراحات متألم بودند؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ: و سستى مكنيد و ضعف مورزيد در طلب كفار و حرب با آنها، إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ: اگر هستيد شما كه متألم و دردمند شدهايد از جراحات، فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ: پس بدرستى كه كافران نيز متألم شدند و زخم خورده، همچنان كه شما دردمنديد، وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ: و شما با وجود الم اميد داريد از خداوند سبحان، ما لا يَرْجُونَ: آنچه ايشان اميد ندارند از ثواب آخرت و نصرت در دنيا. اين الزام ايشان است در ثبات قدم به معركه جهاد و تقريع بر قدرت ايشان در آن، به آنكه ضرر قتال داير است بين الفريقين، و مختص به شما نيست، و معذلك شما اميدواريد از خدا به اظهار دين اسلام و استحقاق ثواب كه دشمنان اميد به اين ندارند. پس سزاوار آنست كه رغبت شما از ايشان بيشتر باشد در حرب و صبر شما بر آن اكثر. وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً: و هست خداوند دانا به ضماير و اعمال شما محكم كار در امر و نهى، و جز بر وفق حكمت، امر نفرمايد و نهى نمىنمايد. پس مطيع اوامر و نواهى او شويد. و تفصيل اين، در سوره آل عمران گذشت.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 561
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104)
ترجمه
و سستى مكنيد در طلب آن جماعت اگر هستيد كه تالم داريد پس همانا آنان
جلد 2 صفحه 118
در الم ميباشند چنانچه شما در الميد و اميد داريد شما از خدا آنچه را كه اميد ندارند آنها و باشد خدا داناى درست كردار.
تفسير
خلاصه ظاهر آيه شريفه آنستكه در تعقيب دشمن كوتاهى نكنيد اگر چه در الم و زحمت سفر و جراحت جنگ باشيد زيرا كه آنها هم مانند شما خسته و متألم و مجروحند پس قوه شما نسبت بآنها تفاوتى نكرده و نبايد از فتح و ظفر بر آنها در صورت خستگى و جراحت مأيوس باشيد بلكه شما اولى از آنها در ثبات قدم هستيد زيرا كه از طرف خداوند بشما وعده فتح و ظفر داده شده است و بآنها داده نشده و شما اميد بهشت داريد و آنها ندارند با وصف اين در طلب شما كوتاهى ننمودند و تا توانستند ثبات قدم بخرج دادند و خداوند عالم بمصالح شما است و اوامرش از روى حكمت است كه شما را به تعقيب كفار و ثبات قدم در دين و نصرت اسلام امر مىفرمايد و قمى ره فرموده كه چون حضرت ختمى مرتبت از جنگ احد مراجعت فرمود و داخل مدينه شد جبرئيل نازل شد و عرض كرد يا محمد خدا امر فرموده است كه كفار را تعقيب فرمائى و با تو بيرون نيايد مگر كسيكه در جنگ مجروح شده و پيغمبر (ص) امر فرمود كه منادى ندا كرد كه از مهاجر و انصار هر كس مجروح است بايد بيرون آيد و هر كس سالم است بايد در مدينه بماند و اصحاب اطاعت نموده ضماد بر جراحات خودشان ميگذاردند و حركت ميكردند پس اين آيه نازل شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَهِنُوا فِي ابتِغاءِ القَومِ إِن تَكُونُوا تَألَمُونَ فَإِنَّهُم يَألَمُونَ كَما تَألَمُونَ وَ تَرجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرجُونَ وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104)
و سستي نكنيد در طلب دشمن اگر الم و مصيبتي از جراحات و قتل و خستگي
جلد 5 - صفحه 191
بشما وارد شده بدشمن هم وارد شده و شما اميد نصرت و فيروزي از طرف خداوند داريد و آنها اميد بجايي و پناهي ندارند و خداوند عالم است بحال شما و موافقت حكمت و مصلحت شما را اعانت ميكند.
اينکه آيه شريفه نظير آيه سابقه در سوره آل عمران است إِن يَمسَسكُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ الاية آيه 140.
وَ لا تَهِنُوا و هن بمعني ضعف و خستگي و سستي است نبايد مجاهدين اظهار ضعف كنند زيرا اگر دشمن حسّ ضعف در مسلمين كرد چيره ميشود و اينکه موجب جبن ميشود و منافي با شجاعت است.
فِي ابتِغاءِ القَومِ مراد از قوم كفار و مشركين هستند که در ميدان محاربه آمدهاند إِن تَكُونُوا تَألَمُونَ دفع دخل است كانّه ميفرمايد اگر منشأ ضعف و سستي شما آلاميست که از مشركين بشما متوجه شده از كشته شدن يا مجروح شدن يا خستگي و امثال اينها بدانيد فَإِنَّهُم يَألَمُونَ آنها هم بدست شما مقتول و مجروح و خسته شدهاند كَما تَألَمُونَ همين نحوي که شما شدهايد بعلاوه چيزي در شما هست که آنها فاقد هستند و آن اينست که وَ تَرجُونَ مِنَ اللّهِ اگر كشته شويد بفيض شهادت و بهشت نائل و اگر فاتح شديد ترويج دين شده و بمثوبات الهي واصل ما لا يَرجُونَ ولي آنها اگر كشته شوند بجهنم واصل و اگر مجروح گردند بنكبت دچار ميشوند.
وَ كانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً مكرر تفسير شده و احتياج ببيان ندارد.
192
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 104)
شأن نزول:
از إبن عباس چنین نقل شده که: پس از حوادث دردناک جنگ احد پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله بر فراز کوه احد رفت و أبو سفیان نیز بر کوه احد قرار گرفت و با لحنی فاتحانه فریاد زد: «ای محمّد؟ یک روز پیروز شدیم و روز دیگر شما» یعنی این پیروزی ما در برابر شکستی که در بدر داشتیم، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به مسلمانان فرمود: فورا به او پاسخ گویید، مسلمانان گفتند: «هرگز وضع ما با شما یکسان نیست، شهیدان ما در بهشتند و کشتگان شما در دوزخ».
ابو سفیان فریاد زد: «لنا العزّی و لا عزّی لکم ما دارای بت بزرگ «عزّی» هستیم و شما ندارید.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: شما هم در برابر شعار آنها بگویید: اللّه مولینا و لا مولی لکم سرپرست و تکیه گاه ما خداست و شما سرپرست و تکیه گاهی ندارید.
ابو سفیان که خود را در مقابل این شعار زنده اسلامی ناتوان دید، دست از بت «عزّی» برداشت و به دامن بت «هبل» درآویخت و فریاد زد: اعل هبل؟ سر بلند باد هبل.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داد که این شعار جاهلی را نیز با شعاری نیرومندتر و محکمتر بکوبند و بگویند: اللّه اعلی و اجلّ؟ خداوند برتر و بالاتر است.
ابو سفیان که از این شعارهای گوناگون خود بهرهای نگرفت فریاد زد: میعادگاه ما سرزمین بدر صغری است.
مسلمانان از میدان جنگ بازگشتند در حالی که از حوادث دردناک احد سخت ناراحت بودند در این هنگام آیه نازل شد و به آنها هشدار داد که در تعقیب مشرکان کوتاهی نکنند و از این حوادث دردناک ناراحت نشوند.
این شأن نزول به ما می آموزد که مسلمانان باید هیچ یک از تاکتیکهای دشمن را از نظر دور ندارند در برابر منطق دشمنان، منطقهای نیرومندتر و در برابر سلاحهای آنها سلاحهای برتر و گر نه حوادث به نفع دشمن تغییر شکل خواهد داد.
و بنابراین، در عصری همچون عصر ما باید به جای تأسف خوردن در برابر حوادث دردناک و مفاسد وحشتناکی که مسلمانان را از هر سو احاطه کرده بطور فعالانه دست به کار شوند، در برابر کتابها و مطبوعات ناسالم، کتب و مطبوعات سالم فراهم کنند، و در مقابل وسایل تبلیغاتی مجهز دشمنان از مجهزترین وسایل تبلیغاتی روز استفاده کنند، و در مقابل طرحها و تزها و دکترینهایی که مکتبهای مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ارائه می دهند طرحهای جامع اسلامی را به شکل روز در اختیار همگان قرار دهند، تنها با استفاده از این روش است که می توانند موجودیت خود را حفظ کرده و به صورت یک گروه پیشرو در جهان درآیند.
تفسیر:
به دنبال آیات مربوط به جهاد و هجرت، این آیه برای زنده کردن روح فداکاری در مسلمانان چنین می گوید: «هرگز از تعقیب دشمن سست نشوید» (وَ لا تَهِنُوا فِی ابتِغاءِ القَومِ).
اشاره به این که در مقابل دشمنان سرسخت، روح تهاجم را در خود حفظ کنید زیرا از نظر روانی اثر فوق العادهای در کوبیدن روحیه دشمن دارد.
سپس استدلال زنده و روشنی برای این حکم بیان می کند و می گوید: چرا شما سستی به خرج دهید «در حالی که اگر شما در جهاد گرفتار درد و رنج می شوید دشمنان شما نیز از این ناراحتیها سهمی دارند، با این تفاوت که شما امید به کمک و رحمت وسیع پروردگار عالم دارید و آنها فاقد چنین امیدی هستند» (إِن تَکونُوا تَألَمُونَ فَإِنَّهُم یألَمُونَ کما تَألَمُونَ وَ تَرجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا یرجُونَ).
و در پایان برای تأکید بیشتر می فرماید: «فراموش نکنید که تمام این ناراحتیها و رنجها و تلاشها و کوششها و احیانا سستیها و مسامحه کاریهای شما از دیدگاه علم خدا مخفی نیست» (وَ کانَ اللّهُ عَلِیماً حَکیماً).
و بنابراین، نتیجه همه آنها را خواهید دید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ مقاتل حيان گويد: اين آية بعد از واقعه احد آمد، آنگاه كه حمزه و جماعتى از مسلمين كشته شده و ابوسفيان و قوم او رفته بودند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به ياران خود فرمود: بعد از چند روز آنان را تعقيب كنيد و جنگ را دوباره شروع نمائيد. مؤمنين از جراحات خويش مى ناليدند و از درد آن در رنج و زحمت بودند سپس اين آية نازل گرديد.
- ↑ در تفسير برهان از على بن ابراهيم روايت شده كه قريش بعد از غزوه احد در فكر افتادند كه برگردند و مسلمين را تعقيب نمايند و مدينه را غارت كنند. پيامبر متوجه شد و به اصحاب فرمود كيست كه ما را از وضع لشكر دشمن خبر داده و مطلع سازد كسى پاسخ نداد در اين ميان على از جا برخاست و گفت يا رسول الله من خبر آنها را براى شما مى آورم. پيامبر فرمود: يا على برو، اگر آنها را ديدى كه بر اسبهاى خود سوار شده و شترها را رها كرده اند، بدان كه قصد ما را نموده و به طرف مدينه خواهند آمد و اگر بر شتران خود سوار شده و اسبها را رها كرده اند، بدان كه قصد مكه را دارند و به سوى مدينه نخواهند آمد. على با وجود بر جراحات و زخمهائى كه بر بدن داشت به صوب مأموريت رهسپار گرديد و نزديك لشكر دشمن كه رسيد، آنها را ديد كه بر شتران سوار شده اند و اسبها را كنار گذاشته اند. لذا مراجعت كرد و خبر آنها را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد. معلوم شد كه لشكريان قريش مرعوب گرديده و از آمدن به مدينه جهت غارت منصرف شده اند و قصد مراجعت بسوى مكه را دارند در اين هنگام جبرئيل به رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: يا محمد خداوند فرمان ميدهد كه لشكر دشمن را دنبال كنى و كسانى كه بايد با تو در اين تعقيب شركت نمايند. بايد از افرادى باشند كه در جنگ احد به آنها جراحتى وارد آمده باشد و اگر كسانى كه به آنها جراحتى وارد نيامده در اين تعقيب شركت ننمايند. لذا بعد از اين فرمان اصحابى كه در جنگ احد جراحت و زخم ديده بودند، در صدد مداواى زخمهاى خود برآمدند تا در فرمان مزبور شركت نمايند سپس اين آية نازل گرديد چنان كه شرح مفصل آن در شأن و نزول آيه 172 سوره آل عمران نيز آمده است.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 240.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.